در خونه رو میزدن!
دخدر داییم ۵ سالشه!
جواب داد : کیه!؟لبخند
زن همسایه مون پشت در به شوخی گفت: منم منم مادرتون!
من رفتم در رو باز کردم, بنده خدا میخواس سکته کنه!
گفت : ببخشید مادرتون هستن؟ گفتم : نع ، فقط من و حبه انگور هستیمخنده



تاريخ : دو شنبه 20 مرداد 1393برچسب:خندستان, | 13:44 | نویسنده : مهسا |

مریم اون پسررو بکش

-نه خوشکله گناه دارهبوسه

شیدا اون خشابارو پر کردی

-بزار لاکم خشک شهچشمک

سارا اون اسحه هارو بیار

-بزار موهامو ببندمزبان درازی

بنفشه فردا میریم خط مقدم

-ای وای من لباس چی بپوشمآرامآرام



تاريخ : دو شنبه 20 مرداد 1393برچسب:دخترا میرن جبهه,دخترا,جک دختری,خندستان, | 12:23 | نویسنده : سن ناز |

امروز حوصلم سر رفته بود زنگ زدم به118گفتم:شماره ادسون لطفا.

اونم یه شماره داد زنگ زدم به اون شماره:تیمارستان فارابی بفرماییدمتعجب

ملت گرگ شدن دیگه نمیسه سرکارشوم گذاشت.چشمک



تاريخ : دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:, | 21:54 | نویسنده : سن ناز |

 مممممممممممممممم مله چیست؟  

.

.

.              

  تلفن جواب دادن منشی های عمل کرده ایرانی.    آرام 

   



تاريخ : دو شنبه 13 مرداد 1393برچسب:سرکاری,مممممم مله چیست,خندستان, | 21:49 | نویسنده : سن ناز |

به یارو میگن تاحالا کسی رو از مرگ نجات دادی؟؟؟

میگه آره 10 هزار تومن به یه فقیر دادم داشت

خوشحالی میمرد ازش پس گرفتمممم....



تاريخ : یک شنبه 12 مرداد 1393برچسب:جک،جک روز،جک خنده دار،مطالب طنز،مطالب خنده دار،خندستان, | 10:7 | نویسنده : مهسا |

امروز داشتم با دختره تلفنی حرف میزدم

یهووووووووووووووووو

مادرش گفت:بده ببینم باز داری با اون زر میزنی؟؟؟؟؟؟؟؟

 

گوشیو ازش گرفت گفت:چی میخوای؟؟؟؟؟

گفتم:مدرسان شریف!!!

گفت:خفه شو کصافت!!!!!

گفتم:مدرسان شریف!

 

گفت:چی؟؟؟؟

گفتم:مدرسان شریف!

گفت:کی؟؟؟؟

گفتم:مدرسان شریف!

گفت:کجا؟؟؟

گفتم مدرسان شریف!!

 

خودشم خندش گرفت تلفن رو داد به دخترش گفت باهاش

حرف بزن بچه باحالیه.



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:جک جدید،جک باحال،خندستان, | 14:14 | نویسنده : مهسا |

غول چراغ جادو:چه آرزویی داری پسر؟؟؟؟

پسره:ضریب هوشی منو ده برابر کن تا کم نیارم پیش دخترا!!

غول چراغ جادو:انجام شد سرورم.

پسره:پس چرا تغییری احساس نمی کنم؟؟؟

غول:چون 0 ضرب در 10 میشه همون 0.

.

.

.

.

دخترا موج مکزیکی یادتون نره.^_^



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:جک ضد پسر،جک بامزه،خندستان, | 14:8 | نویسنده : مهسا |

یه هم کلاسی داشتیم اسمش باقر باقری بود.

استاد همیشه اول فامیلشونو میگفت بعد اسمشونو

وقتی اولین بار صدا کرد گفت باقری باقر بیاید.

باحرکت زیگزاگی رفت پای تخته.

استاد:چته؟؟؟

پسر : استاد خودتون گفتید باقری با....قر بیاد.

هیچی دیگه!

کل کلاس منفجر شد.^_^



تاريخ : شنبه 11 مرداد 1393برچسب:باقری باقر،جک روز،جک،جک خنده دار،خندستان, | 13:58 | نویسنده : مهسا |

دختره گوشیش رو تو ماشین باباش جا گذاشته

از خونه زنگ میزنه به باباش:

دختره:گوشیم تو ماشینت جا مونده بابا

پدره : میدونم

دختره : زنگ خورد جواب ندیا

پدره: آخه مگه من بیکارم جواب زنگ گوشیه تو رو بدم

دختره:خب حالا چرا عصبانی میشی،کسی زنگ نزد؟؟؟

پدره:نه فقط پویا اس داد گفت غروب میاد دنبالت برین بیرون

گفتم وقت نداری سرت شلوغه.

دختره: واس چی اینو گفتی؟؟؟

پدره:چون قبلش به فرزاد قول دادم باهاش بری خرید!!!!!!!!



تاريخ : دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:پدر باحال،دختر،پدر بی خیال،خندستان, | 20:33 | نویسنده : مهسا |

خونه مادر بزرگه ،الآن آپارتمانه

.

خونه مادر بزرگه استخر و لابی داره

.

خونه ی مادر بزرگه wifi ی مفتی داره

.

خونه ی مادر بزرگه دیش و LNB داره

.

کناره خونه ی اون همیشه پارتی بر پاست

.

پارتی های محله ، پر شور و شوق و غوغاست

...........................................................برو ادامه مطلب خیلی خنده داره



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:خونه ی مادر بزرگه،خونه ی مادر بزرگه 1393،ترانه ی خونه ی مادر بزرگه ، خندستان, | 20:12 | نویسنده : مهسا |
صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد